|
چهار شنبه 27 آبان 1394برچسب:, :: 22:5 :: نويسنده : zahra-je
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
دیشب یه پشه نیشم زد پاشدم دنبالش کردم بالاخره گوشه اطاق خفتش کردم اومدم بکشمش یهوگفت بابا ! راست میگفت من باباش بودم آخه خون من تو رگاش بود ! تا صبح تو بغل هم گریه کردیم ! ♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
داشتیم با مامانم وسایل انباری رو مرتب میکردیم یه دفعه مامانم یه جعبه مدادرنگی ۲۴رنگ قاب فلزی رو از توو کارتون درآورد نگاش کرد و زد زیر خنده!!! گفت: میدونی این چیه؟ اینو خریده بودم هروقت معدلت ۲۰ شد بدم بهت حیف واقعا!!! خاک تو سرت
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
دقت كردین !یه مغز گردو میخوری، اندازه 3 تا مغز گردو لا دندونت گیر میکنه! ♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ!خعـــــــــــــلی ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﻮﻩ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﺎﺷﻢ ! ﻧﻪ! . . ﯾﻪ ﺩﻩ ؛ﺑﯿﺴﺖ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﯼ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻡ! ♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
امتحان وسیله ست، نمره دست استاده، الکی خودتو از اینترنت نندازی بشینی درس بخونی هاااا ♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
شما یادتون نمیاد یه زمان مد شده بود همه کوبلن میدوختن ! حتی مردها ! خدا رو شکر گذشت اون زمان ♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
یكی از فانتزیام اینه كه یه پیرمرد پودار تصادف كنه من برسونمش بیمارستان و نجاتش بدم اونم با بچه هاش مشكل داشته باشه تمام زندگیش به نام من بزنه و بمیره .وقتی بچه هاش منو پیدا میكنن كه پولا بگیرن همه چیز بندازم جلوشون بگم بردارید نامردها اونی كه با ارزش بود پدرتون بود نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |